سازگاری زناشویی
مقدمه
یک ازدواج موفق، سازگاری و رضایتمندی زناشویی را به همراه خواهد داشت. سازگاری زناشویی را می توان به عنوان منبع نظام خانواده یاحتی بخشی از نیروهای حیات و احیا کننده خانواده دانست. این سازگاری می تواند به طور کامل بر کیفیت زندگی تاثیر بگذارد. درواقع کیفیت زناشویی تابع موفقیت و کنشوری ازدواج می باشد.
شادکامی سرچشمه و منشا سازگاری زناشویی و تعادل روانی است.بشر از دیرباز با سوالات فراوانی در این زمینه روبه رو بوده است. برای مثال: چه عواملی در سازگاری زناشویی موثر بوده اند؟ ازدواج علاوه بر به جای آوردن فرضیه دینی، ارضای صحیح و مجاز غریزه جنسی و رهایی از حصار تنهایی، چه امتیازاتی برای زوجین به همراه دارد؟ ملاک های یک ازدواج موفق کدام اند و چه نقشی در سازگاری زناشویی دارند؟
به طور معمول، زوج ها همسر خود را بر اساس ملاک ها و ویژگی های خاصی انتخاب می کنند. برای مثال:مطالعات گسترده ای که در مورد آرمان های مطلوب زنان و مردان صورت گرفته، حاکی از آن است که بیشتر آنان به دنبال افرادی هستند که خونگرم و نجیب، کامل و صمیمی باشند. یکی دیگر از ملاک ها، نقش دختر و پسر در انتخاب شریک زندگی است.در گذشته، همسر گزینی کمتر در اختیار دختر و پسری بود که قصد ازدواج داشتند.دلیل این موضوع، شاید ازدواج در سن کم به ویژه در مورد دختران با کاهش قدرت تصمیم گیری بود. اما امروزه به تدریج، خواست دختر و پسر در این امر که بزرگترین اقدام در تعیین سرنوشتشان محسوب می شود، عامل اساسی شده است.
سازگاری زناشویی
سازگاری زناشویی حالتی از تطابق در رابطه همسری است که طی ان زوجین به مقتضیات رابطه، واکنش سازنده نشان می دهند. موفقیت زندگی زوجین، وابسته به موفقیت آن ها در سازگاری زناشویی بوده و ناسازگاری منجر به تنش می گردد.
مهارت های ارتباطی برای سازگاری
1) مهارت برای زنان
زن هوشمند به جای اینکه فقط احساساتش را ابراز کند، ابتدا مکث می کند تا همسرش را آماده کند برای آنچه قرار است بشنود. اگر درخواستی هم دارد باید آن را به تعویق بیندازد تا هر دو به طور متقابل، مثبت و حمایتی شوند. اگر مرد، ارضای خواسته ی همسرش را فراموش کرد، زن باید بدون مطالبه گرایانه، برای بدست آوردن آنچه می خواهد پافشاری نماید.
2) مهارت برای مردان
مرد برای دستیابی به موفقیت در برقراری رابطه با همسرش، به جای اینکه منفعلانه گوش کند، باید تمام توجهش را به سمت بی همت بودن همسرش معطوف کند و از رقابتی رفتار کردن و جدلی عمل کردن اجتناب نماید. اگر مرد منتظر بماند تا همسرش حرف هایش را بزند، و سپس با محبت و درک و همراهی، همدلی اش را به او نشان دهد، به گونه ای موفقیت آمیز حمایتش را نشان داده است.
3) پذیرش یکدیگر
همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. از سرزنش کردنش اجتناب کنید.مشخص کنید که شما برای لذت بردن در این رابطه هستید، نه اینکه سعی دارید همسرتان را اصلاح کنید و یا او را تغییر دهید.
4) صمیمیت زوجین
صمیمی بودن یعنی اینکه با طرف مقابل، پیوند عاطفی نزدیکی داشته باشیم البته همراه با درک متقابل. در صورت فقدان صمیمیت، ما درد شدیدی حس می کنیم که ناشی از غریبه بودن با یکدیگر، منزوی بودن و یا جدایی است.
5) برطرف کردن نیازهای زوجین
اگر زن و شوهری در برطرف کردن نیازهای یکدیگر ناکام می مانند، به علت خودخواهی یا بی توجهی نیست بلکه، به دلیل نشناختن نیازهای یکدیگر می باشد.
6) صحبت با یکدیگر
شما و همسرتان باید در مورد مسائلی صحبت کنید مانند: احساسی که درباره زندگی جنسی تان دارید.اینکهچقدر دوست دارید شکل متفاوتی به خود بگیرد. درباره معاشقه تان، چه احساسی دارید و چقدر مایل به تغییر آن هستید، همسرتان چه کارهایی انجام میدهد که واقعا دوست دارید و از کدام روش هاخوشتان می آید. اینکه چه حالت هایی را می پسندید یا دوست ندارید، و مایل به تجربه چه مواردی هستید. درباره رابطه جنسی چه ترس هایی دارید. در طول رابطه جنسی، چه کارهایی شما را عصبی می کند و یا موجب آرامش تان می شود، چه نگرش ها و رفتاهارها و کلماتی به شما کمک میکند تا احساس امنیت بیشتری داشته باشید
۷) برای عشق ورزی، وقت بگذارید.
عشق، به فضا و زمان نیاز دارد. اگر عمل جنسی را به عنوان آخرین کار روزانه در نظر بگیرید، یعنی زمانی که دیگر انرژی و وقت کافی ندارید، کیفیت زندگی عشقی تان تضعیف خواهد شد! فعال تر باشید و برای رابطه جنسی تان، وقت کافی صرف کنید و به آن تنوع بدهید. برای رابطه جنسی تان، با هم وقت بگذارید، در واقع، زمانی را به عمل جنسی اختصاص دهید که سرحال و با انگیزه هستید.
موانع سازگاری زوجین
1)تلافی کردن
اگر از کسی که با ما بد رفتاری کرده است، بخواهیم انتقام بگیریم و به شیوه ای آن را تلافی کنیم، کاملا طبیعی است. در مورد کسی که ما را آزار داده است، گرایش به تلافی کردن، هرگونه انگیزه را تضعیف می کند که برای برقراری ارتباطی گرم و صمیمانه لازم است. معمولا ما تصور میکنیم که انتقام گیری، عمل پسندیده است و حق داریم که از طرف مقابل انتقام بگیریم!
2)خودشیفتگی
برخی از اشخاص، به شدت خودشیفته هستند و فقط به جاه طلبی های شان فکر می کنند. خودشیفته ها، بسیار خود بزرگ بین هستند، نسبت به دیگران احساس برتری دارند و دیران را وسیله ای می دانند برای رسیدن به اهداف خویش! به همین دلیل، با کوچکترین انتقادی خشمگین می شوند.
3)غرور و شرمساری
صمیمیت، به فروتنی و تمایل به بررسی اشتباهات در روابط مان نیاز دارد. البته ممکن است چنین موضوعی دردناک باشد زیرا در این حالت احساس شرمساری میکنیم، به ویژه وقتی به شخصی اهمیت می دهیم که منتقد ماست و تصور می کنیم انتقاد های آن درست است.
4)سرزنش کردن
معمولا سرزنش کردن، همگام با واقعیت حرکت می کند. به دلیل مشکلات موجود در ارتباط تان با دیگران، وسوسه می شوید که آن ها را سرزش کنید زیرا، چنین طرز تفکری موجب می شود خودتان را مستحق بدانید و احساس برتری نمایید.
5)خشم
احساس خشم، همیشه حس بدی نیست. اگر خشم را به روشی سازنده به کار ببرید و آن را در مسیر درستی جهت بدهید، می تواند سالم باشد؛ اما گاهی، خشم به رنجش و دشمنی مزمن تبدیل می شود و فضای زندگی تان را تلخ می کند. رهایی از خشم می تواند بسیار دشوار باشد، چون با حس غرور، هویت و ارزش های شخصی عجین می شود. همچنین، خشم می تواند هیجان انگیز باشد و در شما احساس قدرت و سرزندگی را شکوفا سازد. خشم می تواند نیرو بخش باشد و ما را با حس هدف و معنا همراه کند.
6)رقابت
وقتی با کسی موافق نیستید، ممکن است به خود بگویید که یکی از شما برنده و دیگری بازنده خواهد شد. بدیهی است که شما نمی خواهید بازنده باشید، و برای برنده شدن، تمام تلاش تان را می کنید، چون برنده بودن هیجان انگیز است و همه ما می خواهیم برنده باشیم؛ اما اشتیاق به برنده بودن، احساس جنگ و جدل را زنده نگاه می دارد زیرا، طرف مقابل نیز به همان میزان مصمم است که شما را مغلوب کند
7) قدرت و کنترل
به نظر می رسد که زن یا مرد، به قدرت و کنترل، بیش تر علاقه مند است تا صمیمیت. ممکن است بعضی از مردان، کنترل کردن همسرشان مهم تر از رابطه ای صمیمانه با او باشد. برای آن ها، عشق در اولویت قرار ندارد زیرا، سلطه جویی برای شان رضایت بخش تر است، و دقیقا آنچه را به دست می آورند که از ازدواج شان می خواهند.
8)برنامه پنهانی
برای عملی کردن برنامه های تان، شاید ترجیح دهید همسرتان را از خود دور نگه دارید. ممکن است برنامه یا هدفی داشته باشید که برای تان مهم تر از عشق و صمیمیت باشد. برای مثال: اگر ازدواج تان نامناسب بوده است، ممکن است روی آوردن به روابط خارج از تعصب زناشویی را برای خود توجیه پذیر بدانید.
دیدگاهتان را بنویسید